مهراز

گردآیه ای از مقالات معماری

مهراز

گردآیه ای از مقالات معماری

مهراز

وقتی فضا توسط عناصر شکل دهنده فرم شروع میکند به حبس شدن، محصور شدن، شکل گرفتن و سازماندهی شدن؛ معماری بوجود می آید

FOK Ching

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

عنصر تکرار در کاریکاتورها

پنجشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۱۲ ب.ظ

در این پست به ارائه مقاله ای کوتاه از وبلاگ ایران کارتون درمورد شیوه ی استفاده از عنصر تکرار در ترسیم و طراحی کاریکاتورها اقدام کرده ام.

برای خودم کاریکاتور مقوله ی جذابیه.



زمانی که از تکرار به عنوان یک روش ایده یابی یاد می کنیم، باید در نظر داشته باشیم که با نوعی از کمیت روبروایم. کمیتی که می تواند از طریق تکرار عناصر حاصل آید. «آیا بیشتر از آنچه که هست، میسر است؟» نخستین پرسشی است که شما را در مسیر درست ایده یابی هدایت می کند. اما واژه بیشتر که خود حاصل تکرار است در برگیرنده چه موقعیتهایی خواهد بود؟
در این درس بر آنیم تا موقعیتهای پیش آمده را همراه با مثالهای مناسب برای شما مطرح سازیم و به توضیح آنها بپردازیم. اما باید یادآور شویم که تکرار غالبا به تنهایی نمی تواند موقعیتهای مورد نیاز کاریکاتور را به ارمغان آورد. به عنوان مثال، شمارش پی در پی اعداد هیچ گونه عکس العمل خاصی را در کسی ایجاد نمی کند. حتی این تکرار یکنواخت می تواند نوعی کسالت را نیز به دنبال داشته باشد. زندگی روزمره از آن جهت کسالت آور می شود که تکرار به صورت موریانه ای سمج به جانش می افتد و آن را پوچ و توخالی می سازد. و این همان چیزی است که کاریکاتور با آن سر ستیز دارد.
ولی براستی تکرار باید دارای چه ویژگیهایی باشد که بتواند طرح را در موقعیتهای کمیک قرار دهد؟ برای پاسخ به این پرسش به مثال شمارش اعداد بر می گردیم: تکرار منظم در شمارش اعداد نوعی امکان پیش بینی و حدس عدد بعدی را برای ما به وجود می آورد. بنابراین قابلیت پیش بینی عناصر کمی، به ایجاد موقعیتهای کمیک نمی انجامد. حال اگر عاملی را برای ایجاد واکنشی غلط در این سیستم قابل پیش بینی وارد سازیم، در حقیقت بر احساس بیننده خدشه وارد ساخته به نوعی با احساس فرد بازی کرده ایم که حاصل آن ایجاد خنده و تعجب در بیننده خواهد بود.
برای اینکه در درس حاضر تکرار یا عمل را به صورت بهتری به شما بیاموزیم، مانند درسهای گشته نمونه ای از آثار برجسته کاریکاتور را در اینجا می آوریم بر خلاف درسهای پیشین این بار سه طرح از کاریکاتوریست مشهور آرژانتینی موردیلو ارائه می دهیم و بحث خود را پیرامون چگونگی کاربرد تکرار در هر یک از آنها را پی می گیریم.
تصویر (1) از انواع کاریکاتورهای چند قسمتی است که از آن تحت عنوان «کارتون استریپ« یاد می شود. اولین طرح، مرد کلاه به سری را در حال نگریستن به آسمان نشان می دهد. کمی بعد دو نفر کنجکاوانه به او نزدیک می شوند. در طرح دوم، آن دو نفر جستجوگرانه به آسمان خیره شده اند. گویی در پی دیدن چیزی هستند که مرد کلاه به سر به آن خیره شده است. از طرح سوم به بعد، موردیلو آدمهای زیادی را وارد صحنه می کند که همگی به آسمان خیره شده اند.

چنانچه با دقت به سه تصویر اولیه طرح نگاه کنیم درمی¬ یابیم که موردیلو سعی داشته با ورود هر فرد به درون تصویر و همچنین با تکرار این عمل اولا ذهن بیننده را به سوی نوعی از یکنواختی که حاصل تکرار است سوق دهد. ثانیا نوعی احساس تعلیق در بیننده ایجاد کند و ثالثا او را متقاعد سازد که در آسمان باید واقعه ای رخ داده باشد. به عبارت دیگر، بیننده را نیز در سردرگمی افرادی که به آسمان می نگرند، شریک ساخته است. اما در تصویر چهارم، با حادثه ای کاملا متفاوت با سه تصویر نخست روبروییم. این تصویر همان عاملی است که می تواند واکنش مغایر را در سیستم متقاعد شده بیننده وارد سازد. غالبا انعکاس این گونه واکنشها می تواند به صورت تعجب و یا خنده در چهره بیننده ظاهر شود که نه تنها در آسمان خبری نبوده بلکه مرد کلاه به سر یک عروسک بیجان بیش نیست.
از نکات قابل توجه دیگر، اینکه موردیلو برای جلب توجه هر چه بیشتر بیننده به مرد کلاه به سر او را با خطوط هاشور از دیگران متمایز ساخته است. بدین ترتیب موردیلو به مرد کلاه به سر نوعی برتری بخشیده است تا بیشتر مورد توجه بیننده واقع شود. در ضمن توانسته است با این نوع برتری به وحدت بصری نیز دست یابد.
موضوع «انسان و جزیره» یکی از رایجترین مضامینی است که اکثر هنرمندان کاریکاتوریست با آن کلنجار رفته و هر یک به تناسب تواناییشان طرحی را با این مضمون پیش روی بینندگان قرار داده اند. حتما شما در این زمینه آثار زیادی را دیده اید. تصویر (2) از این گونه آثار است که موردیلو آن را به نمایش گذاشته است. او مردی را در جزیره ای کوچک نشان می دهد که نگران از غربت مرتب در یک دایره بسته به دور خود می چرخد آنچنان که آثار گامهای مرد رفته رفته بر زمین فرود می رود. این تکرار تا جایی پیش می رود که بیننده تنها سر مرد را آنگونه که در سومین مرحله تصویر نشان داده شده است، می بیند. تا این مرحله موردیلو سعی دارد با تکرار تصاویر و نشان دادن گودی اغراق آمیز حاصل از گامهای مرد، بیننده را با نوعی یکتواختی روبرو سازد. اما در چهارمین مرحله با اتفاقی غیرقابل انتظار روبرو می شویم که یکنواختی کسالت بار مرد با فروریزی یکباره و ناگهانی زمین زیر پایش دگرگون شده و موقعیت جدیدی را برای او و بیننده به وجود می آورد. تاثیرات نمایشی این اتفاق ناگهانی در تصویر با اثرات خط سقوط و حرکت برگهای نخل نشان داده است در کنار یکنواختی سه تصویر پیشین تشدید شده است. به عبارت دیگر تکرار در این تصویر ضمن آنکه موجب القای تنهایی، دورافتادگی و یکنواختی ملال انگیز به بیننده می شود، آرامش لازم جهت فروریزی و طوفان بعدی را نیز در آن به وجود می آورد.
آوردن مثالی از سینما در این زمینه خالی از لطف نخواهد بود. نخستین سکانس فیلم «لورل و هاردی در جنگ» همانندی زیادی با تصویر (2) دارد. در این فیلم، با اینکه جنگ سالهاست تمام شده ولی لورل این سرباز وظیفه شناس! همچنان در حال نگهبانی است. او بیخبر از نشانه هایی که حاکی از پایان جنگ است، به رفت و برگشت تکراری و همیشگی خود ادامه می دهد. مسیر رفت و برگشت او بر اثر سالها نگهبانی به گودالی تبدیل می شود، یعنی همان اتفاقی که برای مرد در جزیره رخ داد. این مثال از آن جهت برای شما علاقمندان به کاریکاتور مطرح شد تا شما نزدیکی دو مقوله سینما بویژه سینمای کمدی و کاریکاتور را بیشتر دریابید.

در ابتدای بحث تکرار، یادآور شدیم که غالبا تکرار به تنهایی نمی تواند موقعیتیهای کمیک ایجاد کند. استفاده از واژه غالبا از آن روست که در برخی از موارد تکرار یک عمل نیز می تواند موجب پیدایش یک ایده شود. اما این تکرار چگونه می تواند جلوه و نمود خود را در طرح حفظ کند؟ تصویر (3) یکی دیگر از آثار موردیلو است. در این تصویر فردی سرگرم نگارش اعداد متفرقه ریاضی است ولی گویا نوشتن او تمامی ندارد. تکرار عمل نگارش موقعیتی کمیک را پیش روی ما قرار می دهد. در این تصویر، تکرار بیش از حد تصور صورت گرفته است و این همان چیزی است که ما از آن به عنوان اغراق یاد می کنیم ولی براستی چگونه است که کار این شخص ما را به خنده وا میدارد. احتمالا توقعی که ما از یک فرد طبیعی انتظار داریم چیزی است که با استانداردهای ما قابل تطبیق به نظر می رسد. اگر این شخص به نگارش یک یاد و سطر بسنده می کرد، از نظر ما عمل قابل چشم پوشی تلقی می شد. ولی می بینیم که همچنان اعداد نامنظم و بی ربط را پشت سر هم ردیف می کند و باز هم قصد ادامه دارد. تکرار بی دلیل مرد ما را متقاعد می سازد که او باید از عقل سلیم برخوردار نباشد یا به عبارت دیگر او باید دیوانه باشد. ثابت شدن دیوانگی فرد می تواند موجب خنده بیننده شود اما عوامل دیگری نیز در طرح وجود دارند که می توانند موقعیت کمیک را تقویت کنند. بطور مثال تضاد شدیدی که بین انبوه اعداد نوشته شده با اشاره مامور تیمارستان وجود دارد، توانسته است موجب تقویت طنز تصویر شود. یا خود پیکره هایی که موردیلو برای اشخاص برگزیده است، ملاحت طرح او را دوچندان کرده است.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۱۳
فردین طهماسبی

نظرات  (۱)

۱۴ تیر ۹۲ ، ۱۳:۰۰ صائب کفایتی
good :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی